.

.

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

میترسم...

درست همون لحظه هایی ک فک میکنی زندگیت افتاده رو دور و غصه ایی نیس..خدا یجوری میذاره تو کاسه ات ک...

در عرض ی هفته انقد خبر بد شنیدم و اتفاقایه بد افتاد ک هنوز باورم نمیشه...

ترس تکرار گذشته...ترس از دست دادنشون..نمیکشم دیگه..کاش پاشم ببینم همش ی کابوس بوده...

 

+میشه واسشون دعا کنین؟؟؟

 

بخش اورژانس

این روزا بخاطر کرونا اورژانس خلوتتر از قبله...یجوری ک حوصله ات سر میره..ک منتهی میشه ب حرف زدن با اتنده کشیک ، بعد بطور معمول سوال اولی اینه ک خووووب تخصص چی دوس داری؟؟منم همیشه میگم نمیدونم والا این ورزا اینقده خسته ام از بیمارستان ک حتی بهش فکرم نمیکنم...دروغم نمیگم..واقعا نمیدونم...ولی بس این روزا ازم پرسیدن،با خودم میگم خب آخرش چی؟؟واقعا میخوای چیکار کنی..ی روزایی فک میکنم ک طرحمو برم..بعد بزنم تو ی کار آزاد..ن استرسه جون مردمو داری..ن خستگی..تعطیلاتت دسته خوده..هر وقت خواستی میتونی جمعش کنی و بزنی ب جاده..ی روزاییم فک میکنم پس این 7 سال درس چی؟؟ این همه بدبختی و سختی چی؟؟ واقعا نمیدونم...

بعد سوال دوم نباشه سومیش اینه مجردی؟؟ چرا ازدواج نمیکنی؟؟منم همیشه میگم اول باید بدونم با خودمم چند چندم؟؟ اصن میخوام چیکار کنم..

ولی این اتند جدبده ی اورژانس سوپرایزم کرد..پرسید مجردی گفتم آره..سوال نکرد چرا صاف گف وقتت ک آزاد شد اولین کاری ک میکنی ازدواج کن..بعدش ک افتادی تو کار اینقده سرت شلوغ مبشه ک وقت نمیکنی..منم همینجوری نیگاش کردم و واقعا نمیدونستم چی بگم!! بگم چشم حتمن:)))) بگم باشه..بگم ن نمیخوام اصن:/// 

خلاصه ک فقط گردنمو کج کردم و هیییچ نگفتم...

خیلی آدم فانیه..ینی تو کشیکاش خاطرات دانشگاهشو میگه و پهنیم از خنده...همه توقع دارن ک ب ماها بقبولن ک ما بزرگ شدیم و تایم شیطنتمون گذشته ولی این شاکیه ک چرا شیطنت نمیکنین..چرا اینقده عاقلین؟؟ از بعضی خاطراتش ک میگه ، اصن آدم دهنش باز میمونه ک عجججب جراتی داشته لنتیی...خلاصه ک آموزششو میده..ی چیزایه خیلی کاربردی ، استراحتش بجاست..دمش گرم خدایی...

خلاصه ک اورژانس با اختلاف بهترین بخشیه ک دارم میگذرونم..ی بخش زنده ...ی بخشی که زندگی رو برگردوندنو  ب چشم میبینی... و کلن اتندای اورژانس عالیترین اتندان.. همه فان و باحال..پرسنلش همه خوب و باحال..

 

خلاصه اگه غصه پایان ناممو نداشتم و کرونام نبود..میشد گف بهترین ماه اینترنیمه...

فک نکنین کشیکاش کمتره ..نه.. 20 تا کشیک 12 ساعته اس

اورژانس

خب عفونی خدا رو شکر تموم شد با 16 تا کشیک.. ی چیزایی تو این مدت دیدم ک واقعا من ک امیدمو ب آدمیزاد از دست دادم، دیگ خدا رو نمیدونم.. 

دختره عقد گرفته.. از این فامیل تا حالا حداقل 20 تا آدم مثبت شده تستشون... واقعا نمیفهمم باشه بابا اصن عجله داشتین.. اصن هر چی.. خب میخواستین عقد بگیرین میرفتین با ننه باباتون محضر.. ن ک مراسم بگیرین و... 

قبل از اینکه خود عروس خانوم بیاد.. چند روز قبلش باباشو داییشو و سایر فامیلای بسته و غیروابسته شونو بستری کرده بودیم.. بعد خودشو مامانش شب ساعت 1 اومده بودن اورژانس.. میپرسم خب چی شده؟؟ میگه ی کوچولو سرم درد میکنه!!میگم هب سرفه،تنگیه نفس، تب؟؟ میگه ن فقط سرم ی کم درد میکنه.. اومدم ی چی بهش بگم، با خودم فک کردم بابا طرف تو این اوضاع رفته عقد گرفته دیگه اصن حرفی میمونه؟؟خدا رو شکر طب اورژانس بستریش نکرد..

یا دختره و داداشش اومدن اورژانس.. میگن ما تستمون مثبت شده.. رفتیم دکتر دارو هم داریم میخوریم.. میگم خب الان مشکلی پیش اومده اومدین اورژانس.. دختره گف سرفه دارم اومدم سی تی بشم.. گفتم سرفه نداشتین از قبل؟؟ گف داشتم ولی اومدم سی تی بشم ببینم ریه ام درگیر شده یا نه؟؟ گفتم خانم شما تستت مثبته دیگه سی تی واسه چیته؟؟ سی تی رو ما از کسی میگیریم ک هنوز تست نداده و مشکوکه و میخوایم ببینیم نیاز ب بستری داره یا نه.. یا از مریض بدحال واسه بررسیه میزانه درگیری.. شما ک تستت مثلته علایم انچنانی نداری.. این ویروسم ریه رو درویر میکنه دیگه.. فقط الکی اشعه میگیری.. بیا برو خونتون قرنطینه شو.. میگه اخه شربتم داره تموم میشه😑😑😑 گفتم خب خانوم برو یکی دیگ بگیر بخور بیمارستان اومدنت دیگه واسه چیه؟؟ خلاشه با بدبختی فرستادیمش رف.. تازه با داداشه دوتایی ماسک فیلتر دارم زده بودن🤦‍♀️🤦‍♀️گفتم سر جدت بکن اون مایکو گند زدی ب کل محیط بیمارستان.. بعد 2_3ماه هنوز نمیدونین آدم مثبت نباید ماسک فیلتر دار بزنه؟؟؟

خلاصه هر روز ی داستانی.. 

این ماهم کشیک اورژانسم.. با تمام سختیهاش و شب بیداریاش ب عفونی ترجیحش میدم.. 

الانم از کشیک سوم اورژانس دارم پست میذلرم✋✋

برسد ب گوش بیان

مجددا اعتراض خودمو علیه بیان بخاطر نداشتن ویس پست اعلام میکنم..نه صدایه ملکوتی داشته باشم خیر..اصن هیچی وحشتناک تر از پخش صدای ضبط شده ادم نیس..هرکیم با این مورد مشکلی نداره کوفتش بشه...اغا من خسته تر از اونیم ک بنویسم خدایی..ینی چتآی اخیرمو نیگا کنی همش ویسه..مگه اینکه مجبور شم...

الانم اومده بودم کلی غر یزنم ولی نوشتنم نمیاد...

 

+فقط اینکه..الکی نیاین بیرون..رعایت کنین..بخدا ک این رعایت نکردنه میتونه واستون ی عمر پشیمونی بیاره...ی مجلسه ختم بوده دو هفته پیش تا الان فقط تو بیمارستان ما 5 تاشون تستشون مثبت شده..خوده اون خدا بیامرزم راضی نبوده ب اون مراسم بخدا...پیرزنه با تررس زل زده بود تو چشام ک حالم خوب میشه؟؟ و من واقعا نمیدونستم ک چی جوابشو بدم...

 

مواظب خودتون باشین

عفونی(کرونا)

آقا کاش بیانم ی آپشن ویس میل داشت،ویس میذاشتیم.. این روزا انقده خسته ام ک اصن توان نوشتنم نیس.. تو 5 روز اول این ماه سه تا کشیک عفونی وایستادم.. تازه فردام باز کشیکم.. بصورت کلی تو این 6 روز اول ماه 2 تا کشیک 48 ساعتی وایستادم.. و هنوز 12 تا کشیک دیگه دارم.. و از همین الان دیگه نمیکشم..

تعداد  داره کمتر میشه چون ترددا کمتر شده بود و مشاغل بسته ولی حالا ک همچی برگشته ب حالت قبل دوباره زیاد میشه.. پس لطفا خواهشا الکی و بیخود نرید بیرون.. کار و خستگی مارو صد برابر نکنین.. 

خانومه اومده ریه اش درگیر و علایم داره.. میگم خانوم باید بستری شی میگ ن تورو خدا من بچه شیر میدم.. میگم خانوم مشکوکه سی تیت.. باید بمونی.. بری بقیه رو هم مریض میکنی.. میگه بچه گشنه میمونه.. گفتم چن وقتشه مگه.. گفت  8 ماه.. گفتم هششششت ماه.. بابا این دیگه غذام ک میتونه بخوره ی جور گفتی فک کردم دو سه ماهشه ک اگرم بود شیرخشک مال همین وقتاس.. گف ن تورو خدا بذارین برم.. ینی حاضر بود بچش کرونا بگیره ولی گشنه نمونه.. ی همچین منطقی.. گفتم پ چرا اصن اومدی خوب نمیومدی ک الانم اینجور نشه.. میگه نمیفهمیدم نگهم میدارین🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

خلاصه ی همچین ملتی... 

و اینکه دوتا از مریضایی ک این چند روز دیدم تستشون مثبت شده... باشد ک زنده از عفونی بیام بیرون.. 

 

+پیشاپیشم نماز روزه هاتون قبول.. مارو هم دعا کنین.. 

+یکی ام ب بیان بگه قابلیت ویس پست😁 بذار.. واسه خسته هایی مث من... 

 

NEW YEAR

خوب سال نوتون مبارک باشه با تاخیر...

یکم و سوم رو کشیک بودم..و میخوام بگم ک ما خیلی مردمه گااوی داریم..من تو همون بیمارستانی ک سانتر کروناس، کشیکه ارتوپدیمه..و دقیقن تو همین روزا ک داریم میگیم سر جدتون بمونین خونه..من شبی حداقل 10 تا تصادفی و دعوایی ویزیت دارم..همینقدر مردمه باشعوری داریم..بعلت کمبود فراوان ی ماسک میدن واسه 24 ساعت کشیک ک بریم بین آدمایی ک اصن نمیفهمن قرنطینه چیه...

کادر درمان داره له میشه ولی ی عده میان تو مصاحبه داد میزنن ک آره ما خودخواهیم...خسته شدم...این استرسه کشنده اس..دوستا و همکلاسیای من دارن هر روز بین مریضای کرونایی میچرخن و...من حتی ساله تحویلی نتونستم خانواده مو بغل کنم..بعد اینا میرن مسافرت...ب کادر سانتر کرونا جا دادن تو بیمارستان..ی ماهه ک بنده های خدا خونه نرفتن..من الان 4 روزه ک میترسم بیام خونه..الان 4 روزه مستقیم میرم تو اتاقم، غذا رو همونجا میخورم..اینا ناراحتن ک تو خونه قرنطینه ان..من تو ی اتاق قرنطینه ام..

یارو رو آوردن ..تصادفیه..سطح هوشیاری پایین لهه له..جلو در اتاق عمل ارست کرد..بعد زنش داااد و هوار ک کشتنش..همونجا شروع به احیا کردنو بردنش تو اتاقه عمل..بعد دکتر نمیدونم چی چی بود (کلا از وقتی من از این بیمارستانه رفتم کلی دکتر جدید اومده..) اومد جلو زنش خودشو معرفی کرد ، گف :خانم من کشتمش؟؟؟این تازه الان رسیده دسته من..دوبار ماشین از روش رد شده..من کشتمش؟؟؟

جلو دکتره گف بله شما درست میگی تا رف دوباره شروع کرد..

همینقد مردممون گاو و زبون نفهمن...

بخدا همین آدما تو هفته از 40 روش واسه پیچوندن کار و مدرسه و دانشگاه استفاده میکنن ک لش کنن تو خونه..حالا ک بهشون میگن بمونین خونه از 100 روش استفاده میکنن ک برن بیرون..

ولله ک این مردمو فقط ب زور حکومت نظامی و جریمه های سنگین میشه نشوند خونه..

 

is it ever gonna get better?

هر چی بیشتر فک میکنم..کمتر ب نتیجه میرسم...این حجم از اتفاق توی کمتر از 6 ماه..همونقدر ک مسخره اس،نگران کننده و ترسناکه...

و واقعیت اینه ک ما تو بی در و پیکرترین مملکت ممکن زندگی میکنیم...مملکتی ک متخصص عفونی اینترنه بدبختشو مجبور میکنه تو این شرایط 30 روزه ماه رو بیمارستان باشه،بدون داشتنه حداقله تجهیزات...و جای اعتراضی هم نباشه..چون اتند نامحترم جز مسئولین دانشگاهه و کسی جرات اعتراض بهشو نداره..هنوزم درک این حجم از بی شرفی برام غیرقابل فهمه...کسی ک حتی وقتی آدمو با ی ماسک ساده جراحی میبینه میگه چرا پوشیدی مردم وحشت میکنن...

نمیدونم اسمش خوش شانسیه یا چی، این ماه رو بخش عفونی یا حتی اون بیمارستان کوفتی نبودن..ولی میدونم همین الان ک اساتید زنان ما رو آف کردن ی عده دارن هر روز بین مریضای کرونایی میچرخن بدون اینکه اتندی بالاسرشون باشه...

نمیدونم تا اردیبهشت ک روتیشن بخش عفونیمه، این اپیدمیه کوفتی تموم میشه یا نه..ولی از همین الان دلم واسه همگروهیه فعلیم ک فروردین عفونیه کبابه..گرچند منم میرم همون بیمارستانی ک سانتر کروناس..فقط بخشم عفونی نیس..

میدونی میگن زنان قضات خوبی نمیشن بخاطر احساساتشون ..ولی بنظر من دنیا خیلی جایه قشنگتری بود اگه زنا اونایی بودن ک قوانینو وضع میکردن...استدلاله اتندای زنان واسه آف کردنه ما این بود ک شمام جایه بچه های من..ب همون اندازه ک من نمیخوام امروز بچه هایه خودم در معرض باشن شمام نباید باشین..بخصوص تو این بیمارستان ک شما مسئولیتی ندارین..

اره الان ی عده میتونن بگن..تو رفتی رشته پزشکی و باید پیه همه چیشو ب تنت بمالی..ولی هیچ جایه دنیا ی سربازو بدون لباس و مهمات نمیفرستن خطه مقدم...چون تنها نتیجه اش از دست رفتنه نفراتته..چجوری توقع دارین ی آدم بدونه حتی ی ماسک بره جلو..مثه اینه ک ی سربازو با لباس معمولی بدون حتی ی سلاح بفرستی تو قلب دشمن و توقع داشته باشی کله پایگاهه دشمنو کن فیکونم بکنه...

گرچند خط مقدمه ما نباید بیمارستانمون میبود..باید فرودگاه ها و مرزامون میبود ک الان توی خونه با دشمن نمیجنگیدیم..دویاره مسئولینمون حماسه آفریدن...

این روزا حتی یک لحظه واسه جونه خودم نگران نبودم..ولی فکر سلامتیه خانواده ام با کلی بیماریه زمینه ای مثل خوره افتاده بجونم..فکر اینکه نکنه من ناقل بوده باشم..ک هنوز این دوره کمونه لعنتی باشه...فکر اینکه با دستاسه خودت مرگو ب خونه آورده باشی...

ولی چیزی ک این روزا بیشتر از همه آزارم میده،خود خواهی و حماقته مردممونه..آدمایی ک بدون توجه میرن خرید عید و تنها دغدغه شون رنگ و استایله موشونه...آدمایی ک میگن اینا همش حرفا و تصورشون اینه ک این مشکلات فقط واسه دیگرونه..آدمایه احمقی ک با احمالشون هم ب سلامته خودشون گند میزنن ، هم ب سلامت جامعه...

تو رو خدا بشینین خونه هاتون...باور کنین رد کردن سال نو بدون لباسه جدید در مقابل سلامتیتون ذره ای اهمیت نداره...نمیفهمم واقعا ی عده هنوز بفکر عید دیدنی رفتنن تو این شرایط ک اینقد این خریده واسشون اهمیت داره...میدونی ما ایرانیا اگه زور بالا سرمون نباشه درست نمیشیم...تا وقتی حکومت نظامی اعلام نشه..مردمه ما خونه نشین نمیشن...

 

+این روزا بیشتر هوایه همو داشته باشین..از گفتنه دوست دارم نترسین..شاید این آخرین فرصت باشه...

نا امید نباشین..نترسین..ولی رعایت کنین...

پابان نامه

سر نقصهای پرونده ها..موضوع پایان نامه امو مجبور شدم عوض کنم..ب بدبختی سر ی هفته پروپوزالمو نوشتمش..فرستادم واسه استاد راهنمام..ک اوکی رو بده..بفرستم واسه استاد مشاورم واسه کارای آماریش..ک دفاعش کنم و کد اخلاقمو بگیرم..برم سر جمع اوری..

بعد ک باز کردم ایمیله استاد راهنمامو...ببین ینی حتی ب فرمه پروپوزالمم گیر داده بود..دیگه از ایراداتش بر نوشته ها نگم دیگه..البته تقصیر خودمه ک رفتم سراغه سختگیرترین استاد..ولی میارزه ب نوشتن ی پایان نامه اساسی..

ولی با این حال از اون روز ک فرستاده..میرم فرمو باز میکنم..ی پنج خطشو درست میکنم..سیو نمیکنم و میبندمش..و همین دور باطل هر روز تکرار میشه...دیگه اون انرژی رو در خودم نمیبینم..چیکار کنم..الانم دفاع نکنم و بیفته واسه بعد عید..کد رو نمیگیرم.. نمیتونم ب موقع از پایان نامه دفاع کنم..شروع طرحم دیر میشه..ولی اصلن نمیکشم..

یکم انگیزه لطفن؟!؟!

آف

ماه آف ام تموم شد..و برگشتیم سر کشیک دادن..از کشیک دوم زنان خدمتتون سلام عرض میکنم..اتندم امروز تو زایشگاه ک نشسته بودیم گف نظزت درمورد زنان چیه؟؟گفتم نمیدونم..خودش گف من ک متنفر بودم ازش..منم کلن پوکر فیس بودم...

زنانو در تئوری دوست ک نه ..ولی بدمم نمیاد..ولی در عمل متنفرمممم ازش ب معنای واقعیه کلمه...ینی شما بیا ی زایمان طبیعی ببین..رسمن از زندگی سیر میشی..نشسته بودیم با اتنده داشت برام از آتونی و عوارضش میگف...یهو گفتن بیا ک خانمه آتونی کرده(جمع نشدن رحم بعد از زایمان رو میگن..ک طرف همچنان خونریزی داره..ک میتونه منجر ب شوک بشه..از اورژانسهای زنانه)..خلاصه اش اینکه وضعیت بسیییییار تا بسیییییییار کثیفیه..

یکی ب تبریزیان بگه بیاد دنفورث ام (رفرنس زنان)آتیش بزنه ، خیال ما رو راااحت کنه..

بعد میپرسن چرا دوس نداری بچه دار شی..خدا شاهد بهش ک فک میکنم فقط تهوعه ک میاد سراغم...

ولی خب بخشش ار بقیه بخشا بهتره..از این جهت ک همیشه ی آنکال مقیم هس..و منه اینترن عملا مسئولیتی ندارم..و چی از این بهتر؟؟بدون هیچ استرسی مریضو میبینی..وقت داری درست ک درستو بخونی؟؟ی اینترن دبگه چی از خدا میخواد؟؟؟

 

در ادامه اینکه دیروز رفتیم برف بازی..از اونجایی ک خودمو ب پشت پرت کردم رو برفآ ب هوایه اینکه نرمن..گردنم کشیده شد و آسیب دیده..انقده دررررد میکنه  ک وقتی میخوام دارز بکشم یا بلند شم و حرکت کنم با دستام تو ی پوزیشن نگهش میدارم ک کمترین دردو متحمل شم..ولی همچنان درررد داره..پاوبون اینجام ب غااایت بدرد نخوره..تشک هاش بسیااار سفت..بالش بسیار بزرگ..و هوای سرد..همه دست بدست دادن این درده بدتر شه...خلاصه اینکه اول safty...

 

+در ضمن آلبوم جدید eminem شدیدا توصصیه میشه..

 

هستی؟؟

حالم از صبح بده...تهوع یک لحظه ولم نکرده..دلم آشوبه..واسه ی مدت اصن نمیدونستم اسپریهام کجان..الان ی هفته اس اصن نمیتونم ازشون دور شم..این نفس تنگیه هیچ جوره خوب نمیشه..حتی نوشتنم حالموخوب نمیکنه..از صب صدبار نوشتم و پاک کردم..از صب دست ب هرکاری زدم نصفه مونده..ب خودم اومدم دیدم هیچکاری نکردم و دارم اشک میریزم..اینقد همه جا بغضمو قورت دادم..گلودرد داره میکشدم...لعنت...دلم ی دل سیر گریه میخواد...

 

+چی شد ک آدما اینقد پست شدن؟؟

هستی خدا؟؟!!

پارس تولز ابزار وب