خستمه..از این همه رفتن و رفتن و باز سر جای اول بودن..از این همه درجا زدن..دلم میخواد واسه ی بارم ک شده بدون ترس زندگی کنم...توان از دوباره شروع کردن رو ندارم دیگه..اگه این دفعه ام نشه...بی خیال همه چی میشم و میبرم از همه چی و همه کس..دیگه نمیکشم...
+اگه میشه از ته قلبتون دعام کنین...خیلی نیاز دارم این روزا یکی از ته ته قلبش واسم دعا کنه...
آدما حواسشون نیس...خیلی راحت هر حرفی رو میزنن..و هیچ وقت نمیدونن با همون ب جمله چ بلایی سر آدم میارن...
+تو میخندی حواست نیست،من آروم میمیرم...
من خیلی زود فهمیدم که هیچ دوستی ابدی نیس..وقتی تو 8سالگی دوست همکلاسی ( نزدیکترین دوستم تو اون سالها )یهویی بی خبر رفت...و بعدها معلمم بهم گفت ب خاطر شغل پدرش از این شهر رفتن...وقتی سال اول راهنمایی ک از دوستای دبستانم جدا شدم بعدها ک بیرون اتفاقی دیدمشون جوری وانمود کردن ک منو نمیشناسن ،بعدها وقتی رفیق ده سالم بعد از ی مدت ندیدنم تماساش کمتر و کمتر شد و ...وقتی کسی ک از بچگی باهش بزرگ شدم و بعد از شهر دیگه دانشگاه رفتنش تماساش نصف شد و و فقط محدود شد ب وقتایی ک کارش بهم میفتاد...من سالهاست معنیه ( هر سلام آغاز دردناک یک خداحافظیست)رو میدونم..بشرطی ک اون خداحافظیه باشه..آدما میان تو زندگیت...پر رنگ میشن..دلیل خنده ات میشن..مرهم میشن..همدرد میشن...وابسته شون میشی و بعد...درسته ک همه میگن من آدم بی احساسیم..ولی خوب همین آدم بی احساسم گاهی عادت میکنه ب بودن آدمای اضافه شده ب زندگیش...بی خبر رفتنا اذیتش میکنه...من دردناکیه اون خداحافظی رو ب عذاب بی خبری ترجیح میدم...کاش آدما قبل از رفتن ی خبر بدن بهت...اصلن همون اول اومدنشون بگن ک رفتنین...ک اینجوری با بی خبر رفتنشون با هر بار رد ی خاطره، ی صدا ،ی حرف، ی جمله ، ی اسم قلبت تیر نکشه...
+آدمها این حقیقت را ار یاد برده اند ولی تو از یاد مبر، هر چه را اهلی کنی مسئول آن خواهی بود...
ی جوریه ک من تا ک میگم خدایا ممنون ک هستی ، خدایا یجوری میذاره تو کاسم ک برگردم بگم:خدایا واقعن هستی؟؟؟
+خستمه...