.

.

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

طرح2

خوب خدمتتون عارض شم ک تنهایی خیلی سخته آقا...خیلی..اینکه بیایی خونه غذایی آماده نباشه ..کسی نباشه ب جونش غر بزنی..یکی ک کمک دستت یاشه..هواتو داشته باشه..

از اونجایی ک من خیلی خوش شانسم..و همییییشه اوضاع بر وفق مرادمه تو این اوضاع انگشتم شکست..داشتم قالی رو از زیر مبل در می اوردم مبل سنگین بود از دستم در رفت و پایه اش اومد رو انگشت کوچیکه دست چپم....داشتم از درد بالا پایین میپریدم..ک یهو بچه نگهبانه اومد در زد رفتم دم در گف مامانم میگه بیا..من ی فکری با خودم کردم ینی چی خوب الان؟کجا برم؟مرکز من بیتوته ام نداره ک مریضی اومده باشه نصف شبی همینجوری با همون هودی تنم رفتم..فقط کلاشو انداختم..رسیدم خونه شون دیدم نگهبانه داره تشنج میکنه...شنیده بودم که سابقه داره بنده خدا...سریع زنگ زدم 115 و رفتم از درمانگاه دارو و اکسیژن آوردم واسش..اینقد درگیر شدم ک اصن دستم یادم رفت دردمو..کاراشو کردم و فرستادمش رفت بیمارستان واسه بقیه کاراش..فرداش دیدم نه هنوز درد داره واقعا بعد از کلینیک رفتم بیمارستان عکس گرفتم دیدم بله شکسته..خلاصه ک تنها خوبیش این بود ک با دکتر اورژانس دوست شدم..اون بنده خدام مثل من تازه طرحشو شروع کرده بود و کسی رو هم نمیشناخت..و من هنوز ناراحتم ک چرا درمان انتخاب نکردم...

محیط مرکزمون خوبه..پرسنلش همه آدمایه خوبین..فقط با دارویارش زیاد حال نمیکنم...پانسیونمو با پانسیون دندون پزشک عوض کردم..دندون پزشکه طرحش تموم شده بود و رفت منم جابجا شدم..قبلیه سه خوابه بود این دو خوابه اس..کوچیکتره..ولی دنجتره و وسایلش بیشتر و بهتر..تنها بدیش اینه ک دیوارای اتاق خوابا رو دندون پزشک قبلتری سیاه کرده..سرامیکه کفم سیاهه..آدمو افسرده تر میکنه..اول تصمیم داشتم رنگش کنم ولی الان بیخیال شدم میخوام ریسه و شبرنگ بگیرم بزنم ب دیواراش..

این روستایی ک من هستم روستای سرسبزیه کشاورزی ام شغل اصلیه مردمه..بعد همه جا کشت و زرعه و درخت تا 500-600 متری مرکز..مرکزم کلا برهوته...با کلی وسعت 4 تا دونه درخت داره کلن...با رئیس مرکز بهداشت صحبت کردم اومدن دیروز درخت کاشتن نارنج ، نارنگی ، پرتقال ، لیمو و انبه..ب ما ک چیزی نمیرسه از میوه شون..ولی واسه آیندگان خوبه:)) خلاصه همین چندتا درخت یکم از افسرگی نجاتم داد..

ی چی دیگه اینکه مردم اینجا ی گویش خاص خودشونو دارن..لهجه نه هااا گویش..دقت کنی میفهمی چی میگن .. ولی خوب ..البته همشون فارسی میدونن..مگر اون آدمای پیر و بچه های کوچیکشون..روزای اول بچه نگهبانه ب مامانش میگفت این (من) چرا ایرانی حرف نمیزنه؟؟:)))

 

+دیگه چیزی ب ذهنم نمیرسه:))

  • relapse

نظرات  (۲)

این بود انشای دکتر :)))

 

دکتر دلم روشنه، همه چی درست میشه مطمعن باش👍🌹

پاسخ:
ارههه😁😁

ایشالله

2 ساله تنها زندگی میکنم ، سختی های خودش رو داره ولی نیمه پر لیوان هم میشه دید

البته بستگی به روحیه هر کسی هم داره  ولی خوب .. تجربه بدی نیست که ؟ قرار نیست همیشگی باشه

پاسخ:
عجبیییییییی
تجربه بدی نیس اگه واسه یکی دو ماه باشه..نه ی سال تمام:(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پارس تولز ابزار وب