.

.

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

چرا؟؟

ینی بعضی از این همراه مریضا رو باید بگیری دو سه دور با ماشین ازشون رد شی...

 همون اول بار ک میری بالا سر مریض میگی: اقا من باید همه مشکلات مریض رو از نوک سرش تا کف پاشو بدونم...شروع میکنی ب پرسیدن بعد سر هر عضوی برمیگرده میگه ن این چشمش ک مشکل نداره ریه اش مشکل داره..میگم میدونم ولی من باید برای پروندشون همه چیزو بنویسم..دوباره برمیگرده میگه این شکمش مشکل نداره ک ریه اشه..میگم میدونم ولی من بازم باید بپرسم..بعد دوباره...

یا مریض خوابه میگم میشه بیدارشون کنین..میگه خوابه..انگاری من نمیبینم خوابه..میگم من باید معاینه شون کنم بیدارشون کنین...میگه همین الان پرستار اومد..میگم ایشون کار خودشونو میکنن منم کار خودمو...با هراز و یک منت بیدارش میکنن...خوب مشکل دارین نیاین بیمارستان آموزشی..منم ک مرض ندارم ک...ولی باید دو دقیقه دیگه ب اتندم جواب پس بدم...

از اون بیشعور تر اون مریضآ و همراهایین ک میگن: نه خوب شده مریض مشکل نداره..بعد جلو اتند برمیگرده میگه ک هنور اینجام درد میکنه و این مشکلو دارم..مورد داشتیم وسط توضیحمون پریده گفته : دروغ میگه من هنور حالم بده:////

یا اون بیشعورایی ک تا میبینن دانشجو دختره، بیشعور بازیشون گل میکنه...ینی ی وقتایی تا چند روز بخاطر وقاحت بعضیاشون ، حالم از مونث بودن خودم بهم میخوره...

فک کن شب دو سه بخوابی صبحش مجبور باشی پنج شیش بیدار شی...من سر صبح خدا رم بنده نیستم ..ینی از خودم شروع میکنم ب فحش دادن تا استاد و عمشو همینجور بر بالا تا روز و جهان و خلقت....بعدش بری با ی همچین آدمایی رو ب رو شی...منم سر صبحه خواب دارم...اعصاب ندارم...با همه اینا..با کلی ادب و احترام سوال میپرسی و اینجوری جواب میگیری...

صرفا واسه انجام وظیفه نیس..من واسه حال مریضام نگرانم..اتند اف میکنه ولی من میمونم جواب ازمایش مریض بیاد ببینم چشه...واسه تنهایی بعضایاشون کلی غصه میخورم...واسه مریضای بدحالم...ولی جامعه یجور نگاه میکنه..انگاری ک ما دشمنیم...

ی مریض کنسری درجه چهار داشتیم..با 80 بال سن...مریض فوت کرد...ینی عملا زیادم عمر کرده بود با این حال طیق قوانین داشتن cpr میکردن تا دکترش بیاد و دستور قطع یده..بعد تمام مدت همراه مریض پشت در داشت میگفت:بابامو کشتن...هیچکیم نمیتونست بگه اقاجان شما بابات تو مرحله اخر سرطان بوده دیگه عملا کاری از دست هیچ بشری ساخته نبوده...اصلن باید خودتون دنبال امضا dnr (دستور عدم احیا مریض)میرفتین ک مریضتون انقد الکی زجر نکشه...

+انقد جو منفی تو این مملکت علیه جامعه پزشکی هست ک هر کسی ب خودش اجاره میده هر چی دلش میخواد بگه..همه ام بگن:خوب گفتی...

انصاف نیس...

میگن سرطانه خون داره و دلم داره میترکه از غم...و میدونم این بار نوشتن دیگه آرومم نمیکنه...ا

+خدایا،اگه اصلن وجود داری ،این انصاف نیس...

is there any hope????

خسته ام...ی هفته تعطیلیه تابستونم تموم شد (کله تعطیلیه تابستونم همین ی هفته بود)و از شنبه دوباره ...هی ساعت 6 صبح بیمارستان..شب بیمازستان..هی کلاس..هی مریض و شنیدن ایرادای بنی اسرائیلی اتندها...ی خواب راحت نداشتم تو این هفته + این سردرد مزخرف و سینوریت و آلرژی..

حالا هی از اینور و انور بشنویم بعد برگشتن از مطب دکترا درآمد ماهشونو حساب میکنن و میگن هیچی حالیش نیس...بدون اینکه حتی ذره ای بدونن تو این 7 سال چی بهشون گذشته تا نشستن پشت اون میز...

هم سن های من اکثرا الان تو تعطیلات تابستونن و فکر اینکه فردا کجا برن گردش..و کدوم کشور و کدوم شهر..چی بپوشن...و چیکار کنن..و همه ی فکر و ذکر من اینه ک نکنه ی وقت مریض جدید اومده باشه و من متوجه نشده باشم..ک صدای ریه مریضمو اشتباه تشخیص نداده باشم و اتند از بخش پرتم نکنه بیرون...ک نتیجه آزمایشش اومد..جواب سی تیش چی شد...

در حد مرگ خسته ام...اصن نمیدونم چجوری میخوام دووم بیارم..ب چ امیدی اصلن؟؟؟



پارس تولز ابزار وب