.

.

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

ی روز معمولی

در جریانید ک بنده چ ید طولانی تو سوتی دادن و خرابکاری دارم ک..اصن اینجوریه ک وقتی  قربون صدقه مامان بابام میرم..نمیگن..چقد میخوای یا چقد میشه و اینا..معمولا میگن دوباره چیکار کردی://

پیرو همین داستان...دیروز رفتم شرح حال مریضمو گرفتم..معاینه کردم..داشتم میرفتم..گف دما سنجو نمیخواین؟تازه یادم اومد دادم بهش یادم رفنه چک کنم..گفتم اها اره ببخشید.. چک کردم..نوشتم درجه تبشو..داشتم میرفتم دیدم دستم خ خالیه..دیدم دفترمو جا گذاشتم با نیش باز برگشتم برش داشتم...رفتم بیرون اتاق دبدم گوشیم نیس..دوباره رفتم..گفتم ندیدین گوشیه منو..گفتن نه...

بعد معطل اومدن اتندمون تو اتاق کنفرانس بخش ولو بودیم..اتند اون یکی گروه اومدش خیلی شیک از اتاق انداختمون بیرون ک از اینترناش امتحان بگیره..مام تو راهرو کنار ایستیشن پرستاری ولو بودیم..یکی از پرستارا ی برگه گذاشت رو استیشن گف امضا کنین..برش داشتم...

+همگروهیام گفتن چیه؟؟

-گفتم فک کنم بدبخ شدیم رف...ی چیزایی درمورد رئیس بیمارستان شدن دکتر ک داره میگه...

+بروووو

-ب جان خودممم...ولی ی مزیتاییم داره ها..

+مثلن؟؟

-مثلن این ک بیاد طرح زوج و فرد ارائه میده.. مثلن..زوج کارمندای زن..فرد مردا..جمعه هام یکی درمیون..دیگه مجبور نیستیم هر روز ساعت6 بیدار شیم..یا مثلن صبو عصرش میکنه..ک خدایی نکرده چشمون بهم نیوفته وگناهی چیزی پیش بیاد..هم دنیا رو داریم هم آخرت...ک البته این خودش مشکلاتی رو هم پیش میاره..

+مثلن؟؟

-کمبود نیرو دیگه..سوالا میپرسیآآ.. اصن گوش نمیدی دکتر...بله... ک البته این خودش ی سری مزایایی هم داره؟؟

+کارمندا شورش میکنن برش میدارن؟؟

-ن دیگه..نیرو جدید استخدام میکنن...

+ارهههه..اینم میشه

-بهله..

+خو ینی الان امضا کنیم؟؟

-اولا ک از این یارو هچی بعید نیس..چک میکنه امضا نکره باشم تئوری میندازتمون..دوما اگه وسط حرف هئیت مدیره و چهارتا گردن کلفت دیگه..حرف چهارتا دانشجو برو داشت الان باید نصف کادر آموزش عوض شده بود..

+منطقیه

داشتم متنو میخوندم واسه خودم..زدم زیر خنده

+چی شده؟؟

-تو رو خدا ببین چی نوشته..ینی خدا سر شاهده اسم اینو از اولش پاک کنن بدن دست خودشآآ..ب مغزشم خطور نمیکنه این در مورد خودشه..و بدین ترتیب ده دقیقه بعدش بند بند متنو بلندخودندمو تجزیه تحلیل و مسخره کردم...تمام این مدتم ی یارویی بی حوصله کنارم وایستاده بود..ک فک میکردم همراه مریضه و منتظر دکتر...

بچه ها امضا کردنش..منم امضا کردم اومدم بدمش ب پرستار ک گف بده ب اون آقا.. همون ک کنار دستم بود تمام این مدت..با ی لبخند سکته ای دادمش ب یارو و رفتش..از پرستاره پرسیدم کی بود..گف از آشناهایه دکتره و مسئول بخش فلان..خودش شخصن پیگیر کاراس...

من:اعع؟؟بسلامتی..چ اقایه برازنده ایم بودنآآ

بچه ها: زور بیخود نزن دیگه..خ وقته رفته...


با فشار افتاده رفتم رو ی تخت ک همیشه وسط راهرو ولوئه و نزدیک اتاق ایزوله اس نشستم...گفتم اسم فامیل منو ک نمیدونه..میدونه؟؟ هان؟؟بیخیال..


دوباره دهنمو لامصبمو نیستم..گفتم راستی مریض ایزوله رو دیدین؟؟...

-نههه..چشه؟

+ی پیرزنه اس...این زونا داشته..سوپر اینفکشن شده..صورتش رسما ترکیده...داشتم با آب و تاب توضیح میدادم چ شکلیه.. دیدم..همراهش دم در اتاق تو ی متریم وایستاده..خفه خون گرفتم گفتم این از کی اینجاس..

گفتن از همون لحظه ک شروع کردی...

من:تو رو خدا ی نگاه بنداز ببین این امتحان کوفتیه اینا تموم نشد...


همون وقتا بود یکی از اینترنا اومدش گف ک خانوم فلانی کجاس..اومدم بگم زنه توئه از ما میپرسی ک یکی از بچه ها جوابشو داد.. رف یارو...حرفمو ب بچه ها گفتم..دیدم همون ک جوابشو داده بود گف:لعنتی چرا من جوابشو دادم؟؟چرا نذاشتم تو حرف بزنی؟؟اه...

-چطور مگه؟؟

+احمق این شوهر اون نیس ک ..شوهرش اونه ک تو آموزشه...

-بابا خودت گفتی فامیلش فلانه

+ن ک فامیل ی چیز اختصاصیه و امکان تشابه وجود نداره..آره تو راس میگیاا

-اع پس بگو چرا اون بار ک سراغ فلانی رو گرفتم ازش.. تعجب کرده بود...



+اینا فقط واسه دو ساعت تو بیمارستانه شما اینو ضربدر 24 ساعت کن..

  • relapse

نظرات  (۳)

دکتر گوشیو عوض کرده بودم
طول کشید پیدات کنم

gongeh-xabdideh
همینطوری بین e و eh ها میچرخیدم که یافتمت
پاسخ:
حالا هی ب من بگو مرفه بی درد p:

:))
حالا از نوکیا ١١٠٠ رفتم ٢٦١٠ 😐 
اپیزود واسه برادرم بود که ازم خواهش کرد بنویسم😃
حالا که باز وب رونق گرفت منو کلا انداخت بیرون😐
خلاصه وب ندارم دیگه. تو فکر زدن وب دیگه هم نیستم چون همین اینستا و تلگرام خودش به اندازه ی کافی منو پای منقل وای فای نگه میداره. ولی منکر نمیشم دوستای خوبی مثل تو یا چندتایی که ازشون یه مشت خاطره خوب و بد مونده خودش ازون چیزاییه که لبخند به لب ادم میاره.
حافظمو اخیرا از دست دادم. ولی میدونم خیلی وقتی دارمت🤣🤣🤣 اولین باری که پام به مزرعه ی مترسک مرده باز شد هم یادم نیست. ولی میبینی چ باحاله؟ حداقل ٤-٥ سالی میشه که باهم رفت و امد وبلاگی داریم. خلاصه جواب کامنتارو مجبوری همینجا بنویسی با عرض پوزش.
شرمنده دیر وقت کامنت دادم خواهرمم میخاد مثه تو دکتر شه :)))) امروز کنکور داره. الحمدلله کمر همتو بسته واسه سال بعد😐 من به جاش از هیجان خوابم نمیبره😐
پاسخ:
:///
برادرم برادرای قدیم :))
اره باید ی 4-5 سالی بشه:)...چقد زود میگذره همه چی...ولی گفته باشم انگاری متن خداحافظی دارم میخونم..مشکوکه هاا...

الهی عزیزم..موفق باشه ایشالله...فقط بگو ی دکتر مث من نشه.. ی دکتر خیلی بهتر از من شه:)))
ینی فقط خدا رو شکر ما این کنکوره رو گذروندیم..فکرشم دیوانه کننده اس...
خداروشکر کنکورم داد و افتابه به دست اومد بیرون. براش بازی و فیلم ریختم عقده هاشو خالی کنه😐
الان صب تا شب بازی میکنه فیلم میبینه نودل و کلی تنقلات دیگه😐 #بهشت :|

نامه خدافظی چرا تازه سلام کردیم. قراره برام گواهی بستری شدن بنویسی باهاش نرم دادگاه :|
درمان رایگان. تجویز ازمایش خون. و هزاران مزایای دیگر 😈
در عوض هرکی زیر دستت از دنیا رفت یکاریش میکنم :)))
پاسخ:
:))))
ایشالله ک ب خواستش میرسه...
حقشه بچه بعد ی سال درس خوندن...عجب داداش خوبی...

:)))
رسما دکتر شدم حتمن...در خدمتم...
مرسی:))))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پارس تولز ابزار وب